در دوره رضاشاه بخش مهمی از پولهای کشور به بانکهای نیویورک انتقال یافته بود. جالب است که این موضوع کاملا به صورت پنهانی صورت گرفته بود؛ اما وقوع برخی از مسائل باعث علنی شدن این موضوع شد و مقدار این پول توسط منابع مختلف ثبت شد.
نادر آراسته، فرزند محمد، در سال 1272ش/ 1310ق در تبريز متولد شد. محمد ميرزا نام نياى خود نادر ميرزا صاحب كتاب تاريخ تبريز را بر وى نهاد. او تحصيلات اوليه خود را در تبريز به پايان رساند و براى ادامه تحصيل راهى روسيه شد، و در دانشگاه سنپترزبورگ به تحصيل در رشته حقوق پرداخت. در همان دوران تحصيل در سال 1287ش در كنسولگرى ايران در باكو به عنوان آتاشه [: ...
در دوره پهلوی اول، روابط ایران با برخی از کشورهای خارجی کمرنگ شد و در مقابل رابطه با برخی از کشورها وارد فاز جدیدی شد. ترکیه از جمله کشورهایی است که رابطه با آن از ابعاد گوناگون حائز اهمیت است. زیرا این کشور و الگوی توسعه آن تأثیر زیادی بر رضا شاه داشت.
بسیاری تصور میکنند که روابط ایران و شوروی در دوره رضاشاه به دلیل بدبینی رضاشاه به کمونیستها، بسیار تیره بود، اما برخلاف این تصور دو کشور در برخی از زمینهها روابط گستردهای داشتند و حتی این کشور در زمینه اقتصادی، فعالیتهای زیادی داشت.
اشرف معتقد بود که متفقین تنها به بهانه تأمین منافع خود ایران را اشغال و پدرش را برکنار کردند. گرچه این موضوع تا حدودی درست است؛ اما واقعیت آن است که رضاشاه خود نیز با اقداماتش بهانه لازم را به دست متفقین داد. رضاشاه در مخمصه خاصی گرفتار شده بود. این عاقبت مستبدینی است که به مردم پشت میکنند
در دیماه 1311، علی اکبر داور در مجمع ملل متحد دیدگاههای دولت ایران را در دعوای نفت مطرح ساخت و پس از برشمردن اجحافات شرکت نفت انگلیس، خواستار ارجاع امر به حکمیت شد و این همان چیزی بود که دولت انگلستان از آن بیم داشت،
دوازدهم خرداد 1313، تنها مسافرت رضاخان به ترکیه آغاز شد. این سفر یک ماهه، انگیزههای او را برای تقلید ناقص از آتاتورک تشدید کرد. رضا شاه پس از بازگشت از ترکیه دست به اقدامات زیادی زد تا به اصطلاح ایران نیز همانند ترکیه به تمدن و پیشرفت رهنمون شود.
رضاخان میرپنج در دوران سردار سپهی - در حالیکه سخت چشم انتظار جلوس بر تخت شاهی بود - از طریق حبیب الله رشیدیان - مأمور رسمی سفارت انگلیس - و لسان الملک، پیامی برای وزیر مختار انگلیس فرستاد که در این پیام خشم و نفرت نسبت به ناصر الدین شاه قاجار موج می زند
دوران حکومت رضاشاه از آغاز تا پایان آن را میتوان از ابعاد مختلفی دوران متفاوت سیاسی دانست. این دوران که حدوداً پانزده سال به طول انجامید، مواجهه حکومت با مردم باعث شد تا در نهایت حکومت سیاسی پهلوی اول را دورهای از استبداد مطلق بنامند
پس از آنکه شاه توانست در سالهای بعد از کودتای 28مرداد1332، نهادهای مشارکت قانونی و نیروها و سازمانهای اجتماعی غیر رسمی را به کلی نابود سازد و فعالیت آنها را ممنوع کند.
رضاخان به اصول دموکراسی و نهادهای مدنی همچون حزب، اعتقادی نداشت. او وجود افراد قوی ولو تابع را نیز مانعی در برابر قدرت خود میدید و تنها بر ارتش قوی تکیه داشت. از این رو افرادی چون تیمورتاش علیرغم دوستی نزدیک با شاه، به راحتی از دایره قدرت سیاسی کنار گذاشته شدند
اعلامیه 9 ماده ای حکم می کنم صادره از سوی رضاخان رئیس دیویزیون قزاق. بعد از پیروزی کودتاچیان در سوم اسفند 1299 شمسی، رضاخان جهت کنترل و محدودسازی مخالفان کودتا و همچنین تحکیم پایه های قدرت کابینه کودتا، اعلامیه ای 9 ماده ای با هدف ایجاد ارعاب و وحشت و در نتیجه سرکوب مخالفان کودتا صادر نمود.
انگلیس و بسیاری از قدرتهای خارجی با ستایش از رضاخان، او را منجی ایران دانسته و معتقد بودند که در دوره او زمینه مساعد برای گسترش روابط خارجی و نیز مساعد شدن وضعیت مردم شکل خواهد گرفت؛ اما با گذشت زمان بسیاری از این تحلیلها اشتباه از آب درآمد.
سیاست کشف حجاب رضاشاه از زمان مطرح شدن آن تا تصویب قانونی، مسیر طولانی را دنبال کرد. این مسیر همراهان و مخالفان خاص خود را داشت. رجال دولتی، از جمله افراد و گروههایی بودند که واکنش متفاوتی نسبت به این سیاست اتخاذ کردند. چنانچه برخی از رجال، علاوه بر همراهی و موافقت، به پایهریزی تئوریک این سیاست پرداختند و برخی نیز به طور تلویحی و یا آشکار مخالفت ...
رضاشاه برای آنکه بتواند قدرت را قبضه کند و به مقام پادشاهی برسد، دست به اقدامات و حیلههای متعددی زد. یکی از حیلههای او، نزدیک شدن به افراد و گروههای مذهبی بود. والاس موری، یکی از کارداران آمریکا در آن دوره، پیرامون این موضوع گزارش داده است
روی کار آمدن رضاخان مرهون تلاشهای گسترده برخی از حامیان داخلی و خارجی او بود که مدام شعار لزوم دیکتاتوری منور برای ایجاد ثبات در ایران را سر میدادند. جالب آنجاست که خود این افراد و گروهها از عاملان اصلی بیثباتی در ایران نیز بودند.
اواخر دوران حکومت قاجار را میتوان دوره آشوب و مبارزات سیاسی میان جریانات مختلف سیاسی دانست. بسیاری از این جریانات رقیب یکدیگر بودند و بر آن بودند تا با قبضه قدرت خود به نظم و آرامش موردنظر در کشور نائل گردند.
بعد از سقوط حکومت رضاشاه، مردم به شادمانی پرداختند و تمام سنن و آدابی را که به اجبار حکومت رضاشاه پذیرفته بودند، دوباره از سر گرفتند. این موضوع به خوبی نشان دهنده آن بود که مردم بسیاری از سیاستها را تنها به اجبار و اکره پذیرفته بودند و قلبا تمایلی به آن نداشتند.
تقی زاده در جلسه مورخ هفتم بهمن ماه ۱۳۲۷ مجلس شورای ملی راجع به جریان انعقاد و امضای قرارداد ۱۳۱۲ نفت سخنانی بر زبان راند: «آن شخص(رضاشاه) اقدامات و اعمال خوب زیادی داشت و قطعا وطن دوست و خیر خواه این مملکت بود...کارهای او با بعضی اشتباهات هم توام بود. یک روز دفعتا مصمم شد امتیاز را فسخ کند واضح است که حکم او همیشه بدون تخلف و استثنا در یک ساعت اجرا ...